سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]

میرم تا - مادرم رفت

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
میرم تا(دوشنبه 86 دی 3 ساعت 2:31 عصر )

میرم تا تو کویر یزد آب کوثر بخورم

 میرم تا بهش بگم من آب رو گل نمیکنم

     میرم تا به ستارها بگم آقا مون میاد

      میرم تا به دل بگم هوا داره بارونی میشه

میرم تادلم رو تو بارونا سفید کنم

       میرم تو آسمون شهر یزد دنبال فرشتها کنم

   میرم تا آسمون دلم رو آفتابی کنم

            میرم تا شهدا رو پیدا کنم.......

 

                                 



» سید رضا حسینی
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
ارتفا
[عناوین آرشیوشده]


بازدیدهای امروز: 5 بازدید
بازدیدهای دیروز: 6 بازدید
مجموع بازدیدها: 9092 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

میرم تا - مادرم رفت
سید رضا حسینی
تکه نانی دارم روزگارم بد نیست اسمان را دوست دارم
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «